معنی فارسی shroffed

B1

به عمل توضیح و روشن کردن جزئیات یا محدودیت‌ها به منظور افزایش درک اشاره دارد.

To clarify and explain details or limits to enhance understanding.

example
معنی(example):

او بودجه را شروفد کرد تا اطمینان حاصل کند که همه محدودیت‌های خود را می‌دانند.

مثال:

She shroffed the budget to ensure everyone knew their limits.

معنی(example):

پس از جلسه، او جزئیات پروژه را به تیم شروفد کرد.

مثال:

After the meeting, he shroffed the project details to the team.

معنی فارسی کلمه shroffed

: معنی shroffed به فارسی

به عمل توضیح و روشن کردن جزئیات یا محدودیت‌ها به منظور افزایش درک اشاره دارد.