معنی فارسی shrugged
B1 /ʃɹʌɡd/شکل گذشتهی فعل «بالا انداختن شانهها» که معمولاً برای نشان دادن عدم دانایی یا اهمیت استفاده میشود.
The past tense of 'shrug,' indicating the action of raising the shoulders.
- verb
verb
معنی(verb):
To raise (the shoulders) to express uncertainty, lack of concern, (formerly) dread, etc.
مثال:
I asked him for an answer and he just shrugged.
example
معنی(example):
او در پاسخ به سوال، شانههایش را بالا انداخت.
مثال:
He shrugged in response to the question.
معنی(example):
پس از اینکه او شانههایش را بالا انداخت، همه متوجه شدند که او اهمیتی نمیدهد.
مثال:
After she shrugged, everyone understood she didn't care.
معنی فارسی کلمه shrugged
:
شکل گذشتهی فعل «بالا انداختن شانهها» که معمولاً برای نشان دادن عدم دانایی یا اهمیت استفاده میشود.