معنی فارسی shun
B1 /ʃʌn/دوری کردن یا اجتناب از چیزی، به ویژه از افراد یا رفتارهای نامناسب.
To deliberately avoid someone or something.
- verb
verb
معنی(verb):
To avoid, especially persistently.
مثال:
Acrophobes shun mountaineering.
معنی(verb):
To escape (a threatening evil, an unwelcome task etc).
معنی(verb):
To screen, hide.
معنی(verb):
To shove, push.
example
معنی(example):
او سعی کرد از افراد منفی دوری کند.
مثال:
He tried to shun negative people.
معنی(example):
او تصمیم گرفت عادات بد را برای سلامتی‌اش کنار بگذارد.
مثال:
She decided to shun bad habits for her health.
معنی فارسی کلمه shun
:
دوری کردن یا اجتناب از چیزی، به ویژه از افراد یا رفتارهای نامناسب.
