معنی فارسی shunner

B1

شخصی که از چیزی دوری می‌کند یا آن را رد می‌کند.

A person who avoids or rejects something.

example
معنی(example):

او به کسی که منفی‌نگری می‌کند، شونه‌زن تبدیل شد.

مثال:

He became a shunner of those who spread negativity.

معنی(example):

به عنوان یک شونه‌زن شایعات، او به ندرت در مکالمات درباره دیگران شرکت می‌کرد.

مثال:

As a shunner of gossip, she rarely engaged in conversations about others.

معنی فارسی کلمه shunner

: معنی shunner به فارسی

شخصی که از چیزی دوری می‌کند یا آن را رد می‌کند.