معنی فارسی shut away

B1

محبوس شدن، دور نگه‌داشته شدن از مکان‌ها یا افراد دیگر.

To isolate or confine someone in a place.

verb
معنی(verb):

To isolate (someone) in a closed-off area or room.

مثال:

The judge shut me away in prison for five years.

example
معنی(example):

او برای ساعت‌ها در اتاقش محبوس شد.

مثال:

He was shut away in his room for hours.

معنی(example):

او اغلب احساس می‌کند که از دنیای خارج محبوس شده است.

مثال:

She often feels shut away from the world.

معنی فارسی کلمه shut away

: معنی shut away به فارسی

محبوس شدن، دور نگه‌داشته شدن از مکان‌ها یا افراد دیگر.