معنی فارسی shut your mouth

B2

عبارتی غیررسمی که به معنای درخواست از کسی برای سکوت است.

An informal command used to tell someone to stop talking.

example
معنی(example):

به او گفته شد که در حین بحث دهانش را ببندد.

مثال:

He was told to shut his mouth during the argument.

معنی(example):

او آرزو می‌کرد که او فقط دهانش را ببندد و بگذارد او صحبت کند.

مثال:

She wished he would just shut his mouth and let her speak.

معنی فارسی کلمه shut your mouth

: معنی shut your mouth به فارسی

عبارتی غیررسمی که به معنای درخواست از کسی برای سکوت است.