معنی فارسی shut-away

B1

احساس جدایی یا جدا شدن از دیگران.

Isolated or cut off from others emotionally or physically.

example
معنی(example):

او در طول جلسه احساس کرد که از بقیه گروه جدا شده است.

مثال:

She felt shut-away from the rest of the group during the meeting.

معنی(example):

او اغلب در زمان‌های سخت احساساتش را سرکوب می‌کند.

مثال:

He often shut-away his feelings in difficult times.

معنی فارسی کلمه shut-away

: معنی shut-away به فارسی

احساس جدایی یا جدا شدن از دیگران.