معنی فارسی shyly

B1

به آرامی و با حالت خجالت، معمولاً در موقعیت‌های اجتماعی گوینده به این صورت عمل می‌کند.

In a manner that shows timidity or shyness.

adverb
معنی(adverb):

In a shy manner.

example
معنی(example):

او به آرامی و با خجالت به او لبخند زد.

مثال:

He smiled shyly at her.

معنی(example):

او در جلوی کلاس به آرامی و با خجالت صحبت کرد.

مثال:

She spoke shyly in front of the class.

معنی فارسی کلمه shyly

: معنی shyly به فارسی

به آرامی و با حالت خجالت، معمولاً در موقعیت‌های اجتماعی گوینده به این صورت عمل می‌کند.