معنی فارسی sibilate

B1

سبیلات کردن، تولید صداهای سبیلانت با فشار هوا که معمولاً به صورت جیرجیر یا زوزه است.

To produce sibilant sounds, typically a hissing or hushing noise.

verb
معنی(verb):

To hiss.

معنی(verb):

To speak with a hissing sound.

example
معنی(example):

برخی افراد می‌توانند با لحن بسیار بلند سبیلات کنند.

مثال:

Some people can sibilate at a very high pitch.

معنی(example):

گربه هنگامی که سگ نزدیک می‌شد شروع به سبیلات کردن کرد.

مثال:

The cat began to sibilate when it saw the dog approaching.

معنی فارسی کلمه sibilate

: معنی sibilate به فارسی

سبیلات کردن، تولید صداهای سبیلانت با فشار هوا که معمولاً به صورت جیرجیر یا زوزه است.