معنی فارسی sicilian
B1مربوط به سیسیل، یکی از جزایر ایتالیا، یا ویژگیهای آن.
Relating to Sicily, a region in Italy known for its unique culture and history.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او از غذاهای سیسیلی با طعمهای غنی لذت میبرد.
مثال:
He enjoys Sicilian cuisine with its rich flavors.
معنی(example):
هنر سیسیلی به خاطر رنگهای زندهاش مشهور است.
مثال:
Sicilian art is known for its vibrant colors.
معنی فارسی کلمه sicilian
:
مربوط به سیسیل، یکی از جزایر ایتالیا، یا ویژگیهای آن.