معنی فارسی sidepieces

B1

قطعات جانبی، اشیا یا چیزهایی که به عنوان مکمل یا اضافی برای یک چیز اصلی در نظر گرفته می‌شوند.

Additional items or people that accompany a main focus or interest.

example
معنی(example):

او چند قطعه جانبی دارد که در آخر هفته می‌بیند.

مثال:

He has a few sidepieces that he sees on weekends.

معنی(example):

برخی از جمع‌آورندگان از پیدا کردن قطعات جانبی برای مجموعه اصلی خود لذت می‌برند.

مثال:

Some collectors enjoy finding sidepieces for their main collection.

معنی فارسی کلمه sidepieces

: معنی sidepieces به فارسی

قطعات جانبی، اشیا یا چیزهایی که به عنوان مکمل یا اضافی برای یک چیز اصلی در نظر گرفته می‌شوند.