معنی فارسی sieged

B2

Sieged، گذشته فعل محاصره کردن، اشاره به زمانی دارد که یک مکان تحت محاصره قرار می‌گیرد.

The past tense of besiege, referring to a location being attacked or surrounded.

example
معنی(example):

شهر به مدت چند ماه در طول درگیری محاصره شد.

مثال:

The city was sieged for several months during the conflict.

معنی(example):

آنها مجبور شدند زمانی که منطقه محاصره شد، تخلیه کنند.

مثال:

They had to evacuate the area when it was sieged.

معنی فارسی کلمه sieged

: معنی sieged به فارسی

Sieged، گذشته فعل محاصره کردن، اشاره به زمانی دارد که یک مکان تحت محاصره قرار می‌گیرد.