معنی فارسی sieging

B2

محاصره، عملی است که در آن یک مکان نظامی به منظور تسلیم محاصره می‌شود.

The act of surrounding a military stronghold to compel surrender.

example
معنی(example):

نیروها در حال محاصره قلعه هستند تا تسلیم شدن را مجبور کنند.

مثال:

The troops are sieging the castle to force a surrender.

معنی(example):

محاصره یک دژ می‌تواند هفته‌ها یا حتی ماه‌ها به طول بینجامد.

مثال:

Sieging a stronghold can take weeks or even months.

معنی فارسی کلمه sieging

: معنی sieging به فارسی

محاصره، عملی است که در آن یک مکان نظامی به منظور تسلیم محاصره می‌شود.