معنی فارسی sightful

B2

دارای بینش یا هوشمندی، توانایی مشاهده دقیق.

Having keen insight or perception.

example
معنی(example):

نظرهای بیناوی او در طول جلسه همه را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

Her sightful comments during the meeting impressed everyone.

معنی(example):

یک ناظر بیناوی می‌تواند جزئیاتی را که دیگران از دست می‌دهند، متوجه شود.

مثال:

A sightful observer can notice details others miss.

معنی فارسی کلمه sightful

: معنی sightful به فارسی

دارای بینش یا هوشمندی، توانایی مشاهده دقیق.