معنی فارسی significatory

B2

دارای معنی یا اهمیت، معمولاً به نشانه‌ها و سمبل‌ها اشاره دارد.

Serving to signify; having meaning.

example
معنی(example):

او از نمادهای معنی‌دار در نقاشی‌اش استفاده کرد.

مثال:

He used significatory symbols in his painting.

معنی(example):

عناصر معنی‌دار در داستان عمق بیشتری اضافه کرد.

مثال:

The significatory elements in the story added depth.

معنی فارسی کلمه significatory

: معنی significatory به فارسی

دارای معنی یا اهمیت، معمولاً به نشانه‌ها و سمبل‌ها اشاره دارد.