معنی فارسی signoria
B1نظام حکومتی محلی در برخی جوامع که قدرت سیاسی را در دست دارد.
A local governing body or authority, especially in historical contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
در دوران قرون وسطی، علامتداران بر شهر تسلط داشتند.
مثال:
In medieval times, the signoria held power over the city.
معنی(example):
علامتداران مسئولیت حکومت محلی را بر عهده داشتند.
مثال:
The signoria was responsible for local governance.
معنی فارسی کلمه signoria
:
نظام حکومتی محلی در برخی جوامع که قدرت سیاسی را در دست دارد.