معنی فارسی silicyl

B1

ماده‌ای شیمیایی که به سیلیکون مربوط می‌شود و در ترکیبات مختلف یافت می‌شود.

A chemical term relating to or derived from silicon, present in various compounds.

example
معنی(example):

الکل سیلیکول در ساخت عطرها استفاده می‌شود.

مثال:

Silicyl alcohol is used in making perfumes.

معنی(example):

پژوهشگران در حال بررسی تأثیرات ترکیبات سیلیکول هستند.

مثال:

Researchers are examining the effects of silicyl compounds.

معنی فارسی کلمه silicyl

: معنی silicyl به فارسی

ماده‌ای شیمیایی که به سیلیکون مربوط می‌شود و در ترکیبات مختلف یافت می‌شود.