معنی فارسی silladar

B1

سیلادار، مقام محلی در هند که مسئول نظارت بر امور روستا و منابع آن است.

An official in India who manages a village or similar unit.

example
معنی(example):

سیلادار یک مقام هندی است که مسئول یک روستا می‌باشد.

مثال:

A silladar is an Indian official in charge of a village.

معنی(example):

سیلادار منابع محلی را به طور مؤثری اداره می‌کرد.

مثال:

The silladar managed the local resources effectively.

معنی فارسی کلمه silladar

: معنی silladar به فارسی

سیلادار، مقام محلی در هند که مسئول نظارت بر امور روستا و منابع آن است.