معنی فارسی siloed
B2سیلو شده، به حالتی اشاره دارد که بخشهای مختلف یک سازمان از هم جدا و غیروابسته عمل میکنند.
Isolated or separated from each other, especially in a business context.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To store in a silo.
adjective
معنی(adjective):
Pertaining to silos (stored in silos; separated apart; not connected;)
example
معنی(example):
بخشهای شرکت به صورت سیلو شدهاند.
مثال:
The company's departments have become siloed.
معنی(example):
تیمهای سیلو شده اغلب در برقراری ارتباط مشکل دارند.
مثال:
Siloed teams often struggle to communicate.
معنی فارسی کلمه siloed
:
سیلو شده، به حالتی اشاره دارد که بخشهای مختلف یک سازمان از هم جدا و غیروابسته عمل میکنند.