معنی فارسی silting
B1رسوبگذاری، فرآیند تجمع ذرات خاک در آب، که میتواند تأثیراتی بر اکوسیستمهای آبی داشته باشد.
The process of sediment accumulation in water bodies, affecting their ecosystem.
- verb
verb
معنی(verb):
To clog or fill with silt.
معنی(verb):
To become clogged with silt.
معنی(verb):
To flow through crevices; to percolate.
example
معنی(example):
رسوبگذاری میتواند بر جریان آب در رودخانهها تأثیر بگذارد.
مثال:
Silting can affect water flow in rivers.
معنی(example):
دریاچه به دلیل فرسایش دچار رسوبگذاری شده است.
مثال:
The lake suffers from silting due to erosion.
معنی فارسی کلمه silting
:
رسوبگذاری، فرآیند تجمع ذرات خاک در آب، که میتواند تأثیراتی بر اکوسیستمهای آبی داشته باشد.