معنی فارسی silverly
B1به ویژگی یا کیفیت چیزی از جنس نقره یا شبیه به نقره اشاره دارد.
Referring to something that resembles silver or has a silver-like quality.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او یک لباس نقرهای پوشیده بود که در نور درخشید.
مثال:
She wore a silverly dress that sparkled in the light.
معنی(example):
پایان نقرهای روی گلدان باعث شد که بسیار زیبا به نظر برسد.
مثال:
The silverly finish on the vase made it look exquisite.
معنی فارسی کلمه silverly
:
به ویژگی یا کیفیت چیزی از جنس نقره یا شبیه به نقره اشاره دارد.