معنی فارسی silvertop
B1نوک نقرهای، قسمت بالایی یا خارجی که معمولاً رنگ نقرهای دارد.
The uppermost part that is typically silver-colored.
- NOUN
example
معنی(example):
نوک نقرهای کوه در نور خورشید درخشان بود.
مثال:
The silvertop of the mountain gleamed in the sunlight.
معنی(example):
او یک نوک نقرهای به ماشین نصب کرد تا آن را شیکتر کند.
مثال:
She fitted a silvertop onto the car to make it look more stylish.
معنی فارسی کلمه silvertop
:
نوک نقرهای، قسمت بالایی یا خارجی که معمولاً رنگ نقرهای دارد.