معنی فارسی silviculturally

B1

به شیوه‌ای سیلویکال، مرتبط با روش‌های علمی و عملی در پرورش جنگل.

In a manner related to the cultivation and management of forests.

example
معنی(example):

روش‌های سیلویکال از نظر علمی برای پایداری جنگل‌ها حیاتی هستند.

مثال:

Silviculturally sound practices are vital for forest sustainability.

معنی(example):

این زمین به شیوه‌ای سیلویکال مدیریت شد تا رشد سالم درختان تضمین شود.

مثال:

The land was managed silviculturally to ensure healthy tree growth.

معنی فارسی کلمه silviculturally

: معنی silviculturally به فارسی

به شیوه‌ای سیلویکال، مرتبط با روش‌های علمی و عملی در پرورش جنگل.