معنی فارسی simball

B1

نوعی بازی که به طور دسته جمعی انجام می‌شود و نیاز به همکاری دارد.

A type of game typically played in groups, requiring teamwork.

example
معنی(example):

ما یک مسابقه سیبال در پارک ترتیب دادیم.

مثال:

We organized a game of simball at the park.

معنی(example):

سیبال در بین کودکان در حال محبوب شدن است.

مثال:

Simball is becoming popular among kids.

معنی فارسی کلمه simball

: معنی simball به فارسی

نوعی بازی که به طور دسته جمعی انجام می‌شود و نیاز به همکاری دارد.