معنی فارسی simblum
B2عنصری در داستان یا گفتگو که به طور خندهدار به موقعیتی بحران و جدی میپردازد.
An element in a story or conversation that humorously addresses a crisis or serious situation.
- NOUN
example
معنی(example):
در طول جلسه، یک سمبلوم وجود داشت که همه گروه را خندانید.
مثال:
There was a simblum that made the whole group laugh during the meeting.
معنی(example):
سمبلوم در داستان او، در یک لحظه جدی، آرامش کمدی ایجاد کرد.
مثال:
The simblum in his story provided comic relief during a serious moment.
معنی فارسی کلمه simblum
:
عنصری در داستان یا گفتگو که به طور خندهدار به موقعیتی بحران و جدی میپردازد.