معنی فارسی similarily
B1به طور مشابه، به معنی شباهت در کیفیت یا وضعیت.
Likewise; in a similar fashion.
- ADVERB
example
معنی(example):
این دو نقاشی رنگهای به طور مشابه زندهای را به تصویر میکشند.
مثال:
The two paintings depict similarily vibrant colors.
معنی(example):
او به طور مشابه به وضعیت قبلی واکنش نشان داد.
مثال:
He reacted similarily to the previous situation.
معنی فارسی کلمه similarily
:
به طور مشابه، به معنی شباهت در کیفیت یا وضعیت.