معنی فارسی simonized

B1

نتیجه جلا دادن و درخشان کردن با استفاده از محصول خاص، به ویژه در مورد خودرو.

Having been polished or treated to achieve a shiny appearance.

verb
معنی(verb):

To polish with a wax-like substance.

معنی(verb):

To commit simony

example
معنی(example):

بعد از اینکه او ماشین را سیمونیز کرد، به نظر می‌رسید کاملاً نو است.

مثال:

After he simonized the car, it looked brand new.

معنی(example):

پایان سیمونیز شده روی خودرو شگفت‌انگیز بود.

مثال:

The simonized finish on the vehicle was impressive.

معنی فارسی کلمه simonized

: معنی simonized به فارسی

نتیجه جلا دادن و درخشان کردن با استفاده از محصول خاص، به ویژه در مورد خودرو.