معنی فارسی sinewed
B2به معنی داشتن عضلات قوی و خوشقواره، اشاره به قدرت بدنی و تمرینات منظم دارد.
Having strong, well-defined muscles; muscular.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Furnished with sinews.
مثال:
a strong-sinewed youth
معنی(adjective):
Equipped; strengthened.
مثال:
Well sinewed to our defense. — Shakespeare.
example
معنی(example):
قالب سینوسه او نشان داد که یک کارگر سختکوش است.
مثال:
His sinewed frame showed he was a hard worker.
معنی(example):
عضلات سینوسهٔ ورزشکار قابل توجه بودند.
مثال:
The sinewed muscles of the athlete were impressive.
معنی فارسی کلمه sinewed
:
به معنی داشتن عضلات قوی و خوشقواره، اشاره به قدرت بدنی و تمرینات منظم دارد.