معنی فارسی singally
B1به صورت تکی یا به تنهایی، به روشی که در آن یک فرد یا شیء به صورت مستقل عمل میکند.
Done alone or independently, especially in a context where it is typically done with others.
- ADVERB
example
معنی(example):
او آهنگ را به صورت تکی خواند و توجه همه را جلب کرد.
مثال:
She sang the song singally, capturing everyone's attention.
معنی(example):
او رقص را به صورت تکی اجرا کرد و تجربهای منحصر به فرد ایجاد کرد.
مثال:
He performed the dance singally, making it a unique experience.
معنی فارسی کلمه singally
:
به صورت تکی یا به تنهایی، به روشی که در آن یک فرد یا شیء به صورت مستقل عمل میکند.