معنی فارسی sinked

B1

عبارت غیررسمی برای غرق شدن.

A non-standard or informal term for having sunk.

example
معنی(example):

کشتی در طول طوفان غرق شد.

مثال:

The ship was sinked during the storm.

معنی(example):

بسیاری از گنجینه‌ها سال‌ها پیش در اقیانوس غرق شدند.

مثال:

Many treasures were sinked in the ocean long ago.

معنی فارسی کلمه sinked

: معنی sinked به فارسی

عبارت غیررسمی برای غرق شدن.