معنی فارسی sinned

B1

گناه کردن، عملی ناپسند انجام دادن که معمولاً بر اساس اصول اخلاقی یا دینی مورد قضاوت قرار می‌گیرد.

To commit a sinful act or to violate a moral law.

verb
معنی(verb):

To commit a sin.

example
معنی(example):

او متوجه شد که گناه کرده و به دنبال بخشش بود.

مثال:

He realized he had sinned and sought forgiveness.

معنی(example):

بسیاری از مردم بر این باورند که هرکسی در برخی مواقع از زندگی خود گناه کرده است.

مثال:

Many people believe that everyone has sinned at some point in their lives.

معنی فارسی کلمه sinned

: معنی sinned به فارسی

گناه کردن، عملی ناپسند انجام دادن که معمولاً بر اساس اصول اخلاقی یا دینی مورد قضاوت قرار می‌گیرد.