معنی فارسی sinneress

B1

گناهکار بودن، در ادبیات به ویژگی شخصیتی اشاره دارد که فردی را به عنوان گناهکار یا نادرست در نظر می‌گیرد.

The state or quality of being a sinner; often used in moral or literary contexts.

example
معنی(example):

گناهکار بودن او موضوع بحث زیادی بود.

مثال:

Her sinneress was a topic of much discussion.

معنی(example):

گناهکار بودن شخصیت به عمق داستان افزوده است.

مثال:

The sinneress of the character added depth to the story.

معنی فارسی کلمه sinneress

: معنی sinneress به فارسی

گناهکار بودن، در ادبیات به ویژگی شخصیتی اشاره دارد که فردی را به عنوان گناهکار یا نادرست در نظر می‌گیرد.