معنی فارسی sinupalliate
B1عملی که به سینوسها مربوط میشود.
To relate or apply treatment methods concerning the sinuses.
- VERB
example
معنی(example):
برای سینوپالیات کردن به طور مؤثر، باید دینامیک سینوس را درک کرد.
مثال:
To sinupalliate effectively, one must understand sinus dynamics.
معنی(example):
درمانهای سینوپالیات برای مشکلات مزمن سینوس در دسترس است.
مثال:
Sinupalliate treatments are available for chronic sinus issues.
معنی فارسی کلمه sinupalliate
:
عملی که به سینوسها مربوط میشود.