معنی فارسی siskin
B1 /ˈsɪskɪn/پرنده‌ای کوچک و زرد رنگ از خانواده قناری‌ها که در باغ‌ها و مناطق سبز زندگی می‌کند.
A small finch that is yellow-green in color, often found in gardens.
- noun
noun
معنی(noun):
A small green and yellow European finch, Carduelis spinus spinus or Carduelis spinus, now Spinus spinus.
معنی(noun):
Any of various similar birds in subfamily Carduelinae, principally in the genus Spinus.
example
معنی(example):
سیکین در باغ پرواز می‌کرد و به دنبال دانه‌ها بود.
مثال:
The siskin flitted around the garden, looking for seeds.
معنی(example):
ما یک سیکین را که روی شاخه نشسته بود، مشاهده کردیم.
مثال:
We spotted a siskin perched on a branch.
معنی فارسی کلمه siskin
:
پرنده‌ای کوچک و زرد رنگ از خانواده قناری‌ها که در باغ‌ها و مناطق سبز زندگی می‌کند.
