معنی فارسی sisterless
B1نبود خواهر، به معنای از دست دادن حمایت یا ارتباط نزدیک با خواهرانهای.
Lacking or missing a sister or sister-like relationship that provides support.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او پس از دور شدن از دوستان نزدیکش احساس بیخواهر کرد.
مثال:
He felt sisterless after moving away from his close friends.
معنی(example):
احساس بیخواهر بودن میتواند حس تنهایی و انزوا ایجاد کند.
مثال:
Being sisterless can feel lonely and isolating.
معنی فارسی کلمه sisterless
:
نبود خواهر، به معنای از دست دادن حمایت یا ارتباط نزدیک با خواهرانهای.