معنی فارسی sit below the salt

B2

اصطلاحی برای توصیف وضعیت پایین اجتماعی یا قرار گرفتن در مکان‌های غیر مهم.

An idiom referring to someone of lower status, often used in the context of seating arrangements at meals.

example
معنی(example):

در وعده‌های غذایی خانوادگی، او معمولاً زیر نمک می‌نشیند.

مثال:

At family dinners, he usually sits below the salt.

معنی(example):

در روزهای قدیم، کسانی که زیر نمک می‌نشستند، به عنوان افرادی با وضعیت پایین‌تر تلقی می‌شدند.

مثال:

In olden days, those who sat below the salt were considered of lower status.

معنی فارسی کلمه sit below the salt

: معنی sit below the salt به فارسی

اصطلاحی برای توصیف وضعیت پایین اجتماعی یا قرار گرفتن در مکان‌های غیر مهم.