معنی فارسی sit for

B1

نشستن به‌عنوان مدل یا انجام فعالیت، مانند امتحان یا نقاشی.

To position oneself in a specified manner for a task, often involving modeling or examination.

example
معنی(example):

او فردا برای پرتره‌اش می‌نشیند.

مثال:

She will sit for her portrait tomorrow.

معنی(example):

او مجبور شد برای امتحان بنشیند پس از اینکه کلاس‌ها را از دست داد.

مثال:

He had to sit for an exam after missing classes.

معنی فارسی کلمه sit for

: معنی sit for به فارسی

نشستن به‌عنوان مدل یا انجام فعالیت، مانند امتحان یا نقاشی.