معنی فارسی sitzfleisch

B1

نشستن و تحمل کردن برای اتمام یک فعالیت یا کار، و به معنای صبوری و تحمل در مقابل چالش‌ها.

The ability to endure or have patience in completing long or tedious tasks.

example
معنی(example):

او نشستن کافی داشت تا کتاب طولانی را تمام کند.

مثال:

He had the sitzfleisch to finish the long book.

معنی(example):

برای انجام وظایف چالش‌برانگیز نیاز به sitzfleisch است.

مثال:

Sitzfleisch is needed to complete challenging tasks.

معنی فارسی کلمه sitzfleisch

: معنی sitzfleisch به فارسی

نشستن و تحمل کردن برای اتمام یک فعالیت یا کار، و به معنای صبوری و تحمل در مقابل چالش‌ها.