معنی فارسی sizzing
A2صدای بلند و جذابی که به هنگام پخت و پز غذاهای سرخ کردنی ایجاد میشود.
The sound produced when food is being fried or cooked at high heat.
- VERB
example
معنی(example):
بیکن در تابه در حال سرخ شدن است.
مثال:
The bacon is sizzing in the pan.
معنی(example):
صدای سرخ شدن استیک در حال پختن را شنیدم.
مثال:
I heard the sizzing sound of the steak cooking.
معنی فارسی کلمه sizzing
:
صدای بلند و جذابی که به هنگام پخت و پز غذاهای سرخ کردنی ایجاد میشود.