معنی فارسی skeletal
B1 /skəˈliːt(ə)l/اسکلتی، مربوط به اسکلت یا ساختار استخوانی بدن.
Pertaining to the skeleton; thin and bony.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of, or relating to the skeleton
معنی(adjective):
Haggard, cadaverous, emaciated or gaunt
example
معنی(example):
ساختار اسکلتی به بدن فرم میدهد.
مثال:
The skeletal structure gives shape to the body.
معنی(example):
او بعد از اینکه مدت طولانی بیمار بود، ظاهری اسکلتی داشت.
مثال:
He had a skeletal appearance after being ill for a long time.
معنی فارسی کلمه skeletal
:
اسکلتی، مربوط به اسکلت یا ساختار استخوانی بدن.
