معنی فارسی skerricks
B1خردههای کوچک یا مقدار ناچیز از چیزی، معمولاً غذا.
Small scraps or fragments, especially of food.
- noun
noun
معنی(noun):
A very small amount or portion, particularly used in the negative.
example
معنی(example):
ما چند تکه از غذاهای خرده در انباری پیدا کردیم.
مثال:
We found a few skerricks of food in the pantry.
معنی(example):
او پس از مهمانی فقط خردههایی باقی مانده داشت.
مثال:
He only had skerricks left after the feast.
معنی فارسی کلمه skerricks
:
خردههای کوچک یا مقدار ناچیز از چیزی، معمولاً غذا.