معنی فارسی skiffled
B1اسکیفل، سبکی از موسیقی که معمولاً با سازهای غیررسمی نواخته میشود.
A style of music usually played with informal instruments.
- VERB
example
معنی(example):
آنها به راحتی به قلب تماشاگران وارد شدند.
مثال:
They skiffled their way into the hearts of the audience.
معنی(example):
باند شب گذشته در میخانه محلی تدارک دید.
مثال:
The band skiffled at the local pub last night.
معنی فارسی کلمه skiffled
:
اسکیفل، سبکی از موسیقی که معمولاً با سازهای غیررسمی نواخته میشود.