معنی فارسی skited

B1

اسکی کردن، به معنای حرکت بر روی سطحی نرم یا یخ‌زده به طور کنترل شده و با استفاده از یک رشته یا دندانه است.

To glide across a surface, often used in the context of snow or ice.

verb
معنی(verb):

To boast.

معنی(verb):

To skim or slide along a surface.

معنی(verb):

To slip, such as on ice.

معنی(verb):

To drink a large amount of alcohol.

معنی(verb):

To defecate, to shit.

example
معنی(example):

او بدون زحمت بر روی دریاچه یخ‌زده اسکی کرد.

مثال:

He skited across the frozen lake effortlessly.

معنی(example):

او از شیب پایین آمد و از سرعت لذت برد.

مثال:

She skited down the slope, enjoying the speed.

معنی فارسی کلمه skited

: معنی skited به فارسی

اسکی کردن، به معنای حرکت بر روی سطحی نرم یا یخ‌زده به طور کنترل شده و با استفاده از یک رشته یا دندانه است.