معنی فارسی skivvying

B1

عمل انجام کارهای منزل یا کارهای خُرد، معمولاً به طور غیررسمی به کار گرفته می‌شود.

The act of doing domestic chores or menial tasks, usually in a colloquial context.

verb
معنی(verb):

To perform menial work; to do chores, like a servant.

example
معنی(example):

او تمام روز در حال انجام کارهای خانه بوده است.

مثال:

He's been skivvying all day, helping with the chores.

معنی(example):

انجام کارهای خانه می‌تواند خسته‌کننده باشد اگر کارهای زیادی داشته باشید.

مثال:

Skivvying can be tiring if you have a lot to do.

معنی فارسی کلمه skivvying

: معنی skivvying به فارسی

عمل انجام کارهای منزل یا کارهای خُرد، معمولاً به طور غیررسمی به کار گرفته می‌شود.