معنی فارسی sklented

B1

اسکلنت شده، در حالتی که یک مفهوم یا پروژه به دقت ساخته یا تنظیم شده باشد.

Adjusted or adapted carefully for a specific purpose or context.

example
معنی(example):

او پروژه‌اش را با موفقیت اسکلنت کرده است.

مثال:

She has sklented her project successfully.

معنی(example):

این مفهوم به طوری اسکلنت شده است که با استراتژی جدید متناسب باشد.

مثال:

The concept was sklented to fit the new strategy.

معنی فارسی کلمه sklented

: معنی sklented به فارسی

اسکلنت شده، در حالتی که یک مفهوم یا پروژه به دقت ساخته یا تنظیم شده باشد.