معنی فارسی skoshes
B1کمی، اندکی یا مقدار بسیار کم از چیزی.
A small amount; a bit.
- noun
noun
معنی(noun):
A tiny amount; a little bit; tad; smidgen; jot.
مثال:
He added just a skosh of vinegar, to give the recipe some zip.
example
معنی(example):
من فقط به کمی نمک برای این دستور نیاز دارم.
مثال:
I only need a skosh of salt for the recipe.
معنی(example):
آیا میتوانی کمی بیشتر شکر به خمیر کیک اضافه کنی؟
مثال:
Could you add a skosh more sugar to the cake batter?
معنی فارسی کلمه skoshes
:
کمی، اندکی یا مقدار بسیار کم از چیزی.
