معنی فارسی skullduggery

B2

عملیات زیرکانه یا فریبکارانه؛ عموماً به معنی معاملات ناپاک و فریب‌های مرموز گفته می‌شود.

Underhanded or unscrupulous behavior; deceitful or dishonest actions.

noun
معنی(noun):

A devious device or trick.

معنی(noun):

Dishonest, underhanded, or unscrupulous activities or behaviour.

example
معنی(example):

سیاستمدار در طول کمپین در برخی فعالیت‌های مشکوک و خدعه‌آمیز دخیل بود.

مثال:

The politician was involved in some shady skullduggery during the campaign.

معنی(example):

در معامله تجاری که انجام شد، اقدامات فریبکارانه زیادی وجود داشت.

مثال:

There was a lot of skullduggery in the business deal that went down.

معنی فارسی کلمه skullduggery

: معنی skullduggery به فارسی

عملیات زیرکانه یا فریبکارانه؛ عموماً به معنی معاملات ناپاک و فریب‌های مرموز گفته می‌شود.