معنی فارسی slapdab

B1

به صورت دقیق و بی‌خبر در جایی قرار گرفتن یا اتفاق افتادن.

Exactly or directly; at the precise location.

example
معنی(example):

او به طور دقیق در وسط برکه فرود آمد.

مثال:

He landed slapdab in the middle of the puddle.

معنی(example):

ماشین ناگهانی درست جلوی ما ظاهر شد.

مثال:

The car came slapdab in front of us unexpectedly.

معنی فارسی کلمه slapdab

: معنی slapdab به فارسی

به صورت دقیق و بی‌خبر در جایی قرار گرفتن یا اتفاق افتادن.