معنی فارسی sleazeball

B1

فردی که رفتارهای غیراخلاقی و ناپسند دارد، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی یا شغلی.

A person considered objectionable or despicable, often due to sleazy behavior.

noun
معنی(noun):

A morally reprehensible, disreputable, or sleazy person; a cad.

example
معنی(example):

او به خاطر شیوه‌های غیراخلاقی کسب و کارش به عنوان یک فرد ناپسند شناخته می‌شود.

مثال:

He is known as a sleazeball for his unethical business practices.

معنی(example):

همه از صحبت کردن با آن فرد ناپسند در مهمانی اجتناب کردند.

مثال:

Everyone avoided talking to that sleazeball at the party.

معنی فارسی کلمه sleazeball

: معنی sleazeball به فارسی

فردی که رفتارهای غیراخلاقی و ناپسند دارد، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی یا شغلی.