معنی فارسی sledgeless
B1بدون چکش یا وسیلهای که به عنوان چکش عمل کند.
Describing an area or situation lacking a sledgehammer.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
محل ساختوساز محیطی بدون چکش بود.
مثال:
The construction site was a sledgeless environment.
معنی(example):
او به دلایل ایمنی ترجیح میدهد در منطقهای بدون چکش کار کند.
مثال:
He preferred working in a sledgeless zone for safety reasons.
معنی فارسی کلمه sledgeless
:
بدون چکش یا وسیلهای که به عنوان چکش عمل کند.